امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

مامان و امیر ناز

بعد یه غیبت طولانی

سلام نازنینم خیلی وقته نشد بیام برات بنویسم ببخشید مامانی این روزها اصلا نمی فهمم کی شب میشه با اومدن ماه مبارک رمضان یه جورایی کارم بیشتر شده هم خونه خودم هم کارای مامانم حسابی شزمنده ات شدم نازنینم. از احوالات پسرم که اوایل تیرماه رفت و واکسن 6 سالگیش و زد و برخلاف نگرانی من که ممکنه بترسه همراه بابایی رفت چون من دلم نمیومد و خیلی اقا نشستی و واکسنت و زدی و به قول خودت مثل یه مرد امپول زدی و اومدی فدات بشم.. چند روز بعدشم بردمت برای سنجش بینایی و سلامتی برای کلاس اول همه چی خوب بود اما گفتن یه سه کیلو اضافه وزن داری مادر فدای کپل خودش بشه این چند وقته به وضوح چاق شدی.. قدت 124 و وزنت 28 کیلو..  با اینکه خیلی بد غذا شدی اما همش یه جور...
26 تير 1392

فرشته کوچولوی خاله پر کشید

سلام فرشته کوچولوی خاله... دلت نیومد از بهشت جدا شی نازنینم? نگفتی مامان فاطمه منتظرته خاله? کاش میومدی و میدیدی که اغوش گرم مامان فاطمه ات از بهشتی که توش هستی هم برات لذت بخش تره? نگفتی مامانت اینهمه منتظرت بود اینهمه تو غربت بخاطرت تنهایی و تحمل کرد و حالا که تنهاش میذاری دلش برات تنگ میشه?  اخه تو این چهار ماه تو همدمش بودی و کلی بهت وابسته شده حالا بدون تو چه کنه فرشته نازم? یادته چند تا پست قبلی چقدر واسه اومدنت خوشحال بودم? روزی که فهمیدم قراره بیای هم جمعه بود و امروزهم که پر کشیدی رفتی جمعه است..صبح زود که مامان بزرگت برام زنگ زد و خبر رفتنت و با کلی گریه بهم داد تمام تنم می لرزید از غربت مامان فاطمه ات از اینکه تنهایی چه زجر...
7 تير 1392
1